هر کس در یک شرکت تنها می تواند کارش را به بهترین نحو انجام دهد. اگر تصمیم گیریها در سازمانها بر مبنای اطلاعات واقعی باشد تا بر مبنای بهترین حدسیات و یا اینکه چگونه در گذشته آن کار را انجام می دادهاند، کارها به درستی پیش نخواهد رفت. در این باره نیاز به مستندات است، مستندات از همه عوامل یک سازمان، مجموع این مستندات و آمارها است که مانع از سعی و خطا میگردد. هوش سازمانی به همه شرکتها کمک می کند تا از طریق گزارش گیری و تحلیل دادهها، عملکرد اثربخش و مطمئن بدون دردسر اضافی و هزینههای اجرائی زیاد و سعی و خطا به دست آورند (برنامهریزی منابع سازمان[1]) و (مدیریت روابط مشتری[2]) و سایر سیستمها و نرم افزارها، عوامل حیاتی برای اداره سازمانها و شرکتها هستند. متاسفانه هنگامی که این سیستمها، تراکنشها و تعاملا ت دادهها را خوب اجرا می کنند، در برابر گزارش گیری تحلیل و دسترسی به دادهها کم می آورند، بهبود و قابلیتهای تحلیل و گزارش گیری شرکتها جز اولویتهای مدیران ارشد مالی[3] در سال ۲۰۰۵ قرار گرفت.
2-1-19 چرا هوش سازمانی؟
امروزه با اطمینان کامل میتوان ادعا کرد که استفاده از راه حل هوش سازمانی میتواند قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمانها متمایز نماید. این راه حل این امکان را به سازمانها می دهد تا با بکارگیری اطلا عات موجود از مزایای رقابتی و پیشرو بودن بهره برداری نمایند. این راه امکان درک بهتر تقاضاها و نیازمندیهای مشتریان و مدیریت ارتباط با آنان را میسر می سازد. این راه حل این امکان را به سازمان می دهد تا بتواند تغییرات مثبت یا منفی را مانیتور کنند. امروزه سازمانهای پیشتاز صحبت از (برنامهریزی منابع سازمان) و (مدیریت روابط مشتری) و. . . نمی کنند، رویکرد سازمانها به سمت هوش سازمانی است. آنها به دنبال بهینه سازی فرآیندها از طریق ارزیابی و بهبود عملکرد خود و زیرمجموعههای وابسته به خود می باشند. امروزه افزایش کارایی عملکرد آنچه که سرمایه گذاری شده، اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
در یک دهه گذشته بسیاری از سازمانها سرمایه گذاریهای بسیاری را روی تکنولوژی اطلاعات اعم از نرم افزار و سخت افزار کردهاند. در اقتصاد امروزه که هزینهها باید کاهش یابد، سازمانها و شرکتها از خود می پرسند: «چه مقدار تا کنون برای تکنولوژی سرمایه گذاری کردهایم؟» و اینکه «از این سرمایه گذاری چه سودی برده ایم؟»
امروزه در کشورهای پیشرو و توسعه یافته سرمایه گذاری در هوش سازمانی در حال افزایش است. تحقیقات فارستر در سال ۲۰۰۳ از ۸۷۷ سازمان (کوچک و بزرگ) و تصمیم گیرندگان در حوزهIT نشان می دهد که از رشد سرمایه گذاری ۹/۱% در زمینهIT برخوردارند ولی ۴۵% آنها نیاز به خرید ابزارهای هوش سازمانی را دریافتهاند و برای آن اقدام می کنند. چرا؟ دو دلیل عمده وجود دارد که چرا صنایع و سازمانها به هوش سازمانی علاقه مند شدهاند. اول عصر اطلا عات، دوم مسائل اقتصادی.
در عصر اطلاعات، کسی که اطلاعات دارد، دارای قدرت است. هر سازمان و شرکتی که از این قدرت برخوردار باشد در صنعت و حرفه خود در مقایسه با رقبای خود متمایز و ممتاز میشود. سازمانها و شرکتها، امروزه با سرعت حرکت و تغییر می کنند. اخذ اطلا عات صحیح در زمان صحیح اساس و پایه این سازمانها است. دلیل دیگر استفاده ازهوش سازمانی، اقتصاد است. بقای سازمانها و شرکتها در توفان اقتصاد رقابتی امروز بر دو محدوده متمرکز شده است.
2-1-19-1 هوش سازمانی و کاهش هزینهها وافزایش درآمدها در سازمانها
در سازمانی که هوش سازمانی در آن بکار گرفته می شود، مدیران میتوانند اطلا عات هزینهها را از داخل سازمان استخراج نمایند و بدانند که هزینهها چه هستند و تصمیمهایی برای کاهش و حذف آنها بگیرند. تغییرات آینده را پیش بینی کنند و برای مسائل خود راه حلی مناسب داشته باشند. به منظور افزایش درآمد، شرکتها باید علاوه بر افزایش فروش خود، مثلا مشتریان فعلی خود را حفظ کنند. حفظ مشتریان اغلب کاری بسیار پسندیده است. اما باید بدانیم اغلب کدام مشتری سود بیشتری عاید می کند. معمولا ۲۰ درصد از مشتریان ۸۰ درصد سود شرکت را تامین می کنند. شرکتها باید ابتدا مشتریانی که سود بیشتری را عاید می سازند، حفظ نمایند. باید بدانید هوش سازمانی کاربرد بسیاری در این بخش نیز دارد. گام بعدی تجزیه و تحلیل رفتار بازار، فروش و مشتریان پرسودده هستند. این دانش به مدیران کمک می کند تا چگونه مشتریان خود را مدیریت نمایند. برای جلب نظر مشتریان ممکن است پارامترهای کانالهای هزینه ای، فروش عمده به مشتریان و یا تغییر در حاشیه سود و. . . مدنظر قرار گیرد. نکته مهم اینست که رفتارها با مشتریان یکسان نیست و هر مشتری یا گروهی از مشتریان روابط خاص خود را خواهند داشت. سرانجام، اینکه علاوه بر مشخصههای اطلاعاتی فوق سایر اطلاعات مدیریتی برای تصمیم گیری در سازمانها نیز وجود دارد که نیاز به تحیلی برای تصمیم گیری دارد، مثل اطلاعاتی در حوزه ماموریت اصلی سازمان و یا شرکت، اطلاعات منابع انسانی، اطلاعات تولید و ساخت، اطلاعات خدمات ارائه شده و. . . تکنولوژی هوش سازمانی راه حلی برای بکارگیری این اطلاعات و ایجاد هوشمندی در مدیران می باشد که آگاهانه تصمیم گیری نمایند و تصمیم آنان مبنی بر واقعیات و درک آگاهانه آنان از تغییرات فعلی و آتی و استفاده از سوابق در سازمان باشد.
2-1-20 فرآیند هوش سازمانی در سازمانها و شرکتها
فرآیند هوش سازمانی در سازمانها و شرکتها یک فرآیند پویا و تعاملی است. این فرآیند با یک سوال شروع می گردد و پاسخهای سئوالات در یک حلقه تکرار فراهم می شود. این پاسخها امکان تصمیم گیری برای مدیران را فراهم می کند.
2-1-20-1 مرحله برنامه ریزی و هدایت
مرحله برنامه ریزی و هدایت در ابتدا و انتهای فرآیند هوش سازمانی عمل می کند. در شروع متعاقب درخواستهای مدیران تصمیم گیر و سئوالات از سیستم با فرمول کردن سئوالات، برنامه ریزی برای پاسخ به سئوالا ت شروع خواهد شد.
[1] ERP (Enterprise Resource Planning)
[2] CRM (Customer Relationship Management)
[3] CFO (Chief Financial Officer)
متن کامل در :
sabzfile.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%AF%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D9%87%D9%88%D8%B4/